English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1311 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to swirl up U بطور چرخش بالا رفتن
to whirl up U بطور چرخش بالا رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
upward rotation U چرخش رو به بالا
front drop U پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
ratchet effect U اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
upwards <adv.> U به بالا [رفتن]
ascendance U بالا رفتن
Mts U بالا رفتن
aspiring U بالا رفتن
aspires U بالا رفتن
aspired U بالا رفتن
aspire U بالا رفتن
soar U بالا رفتن
soars U بالا رفتن
Mt U بالا رفتن
soared U بالا رفتن
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
teetered U بالا وپایین رفتن
remount U دوباره بالا رفتن
remounts U دوباره بالا رفتن
casual uplift U بالا رفتن موقتی
remounting U دوباره بالا رفتن
climable U قابل بالا رفتن
upwell U بطرف بالا رفتن
remounted U دوباره بالا رفتن
fire-raising U بالا رفتن اتش
fire raising U بالا رفتن اتش
bump U بالا و پایین رفتن
pole climbing U از تیر بالا رفتن
teeters U بالا وپایین رفتن
teetering U بالا وپایین رفتن
teeter U بالا وپایین رفتن
ascendible U قابل بالا رفتن از
ascendable U قابل بالا رفتن از
to increase [to, by] U بالا رفتن [به مقدار]
sewsaw U بالا و پائین رفتن
skip U بالا وپایین رفتن
skipped U بالا وپایین رفتن
skips U بالا وپایین رفتن
have money to burn <idiom> U پول از پارو بالا رفتن
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
climbed U بالا رفتن از کوه یادرخت
climbing U بالا رفتن از کوه یادرخت
climbs U بالا رفتن از کوه یادرخت
climb U بالا رفتن از کوه یادرخت
capillarity U خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuable U مستعد بالا و پائین رفتن مواج
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
springing teal U تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
pillaring U بالا رفتن ستون دود به طورسریع تنوره کشیدن دود
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
elevation tracking U دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
martially U بطور جنگی بطور نظامی
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively U بطور نافذ بطور زننده
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
circulations U چرخش
wrench U چرخش
spin U چرخش
turns U چرخش
circulation U چرخش
rotational U چرخش
whirling U چرخش
wheel U چرخش
whirls U چرخش
head rolling U سر چرخش
wheeling U چرخش
wheels U چرخش
swirling U چرخش
whirled U چرخش
twirls U چرخش
trolls U چرخش
swirl U چرخش
turn U چرخش
swirled U چرخش
twirl U چرخش
twirled U چرخش
twirling U چرخش
swirls U چرخش
wrenches U چرخش
whirlpool U چرخش اب
troll U چرخش
whirlpools U چرخش اب
volte face U چرخش
revolution U چرخش
gyrations U چرخش
whirl U چرخش
volte-face U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
rotation U چرخش
revolutions U چرخش
spins U چرخش
wrenched U چرخش
gyration U چرخش
tumbled U چرخش اشفتگی
turning point U نقطه چرخش
tumbles U چرخش اشفتگی
universal U با چرخش ازاد
turning points U نقطه چرخش
vertical scrolling U چرخش عمودی
varimax rotation U چرخش واریماکس
helicopter U چرخش در هوا
gyoradius U شعاع چرخش
optical rotation U چرخش نوری
topspin U چرخش توپ
trepan U چرخش انحراف
turn table U میز چرخش
radius of gyration U شعاع چرخش
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
upright spin U چرخش ایستاده
oblique rotation U چرخش مایل
spin U چرخش توپ
orthogonal rotation U چرخش عمودی
revolution U چرخش دوران
revolutions U چرخش دوران
helicopters U چرخش در هوا
tumble U چرخش اشفتگی
chasing U پایه چرخش
chases U پایه چرخش
chased U پایه چرخش
chase U پایه چرخش
radius of giration U شعاع چرخش
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
turnabout U چرخش به یک طرف
proper rotation U چرخش متعارف
turnabouts U چرخش به یک طرف
turn-offs U محل چرخش
turn-off U محل چرخش
turn off U محل چرخش
spins U چرخش توپ
pivot ship U ناو چرخش
pivot point U مرکز چرخش
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
molecular rotation U چرخش مولکولی
wrests U چرخش پیچش
wresting U چرخش پیچش
wrested U چرخش پیچش
rotational speed U سرعت چرخش
rotational post U شغل در چرخش
wrest U چرخش پیچش
rotatable U چرخش پذیر
spins U چرخش به سرعت
kick turn U نیم چرخش
high spin U چرخش زیاد
sidespin U چرخش بیک سو
sidespin U چرخش انحرافی
sidespin U چرخش توپ
specific rotation U چرخش ویژه
improper rotation U چرخش نامتعارف
williamson turn U چرخش ویلیامسون
spin U چرخش به سرعت
fractional turn U چرخش کسری
stuffs U چرخش توپ
twist U چرخش بدن
free rotation U چرخش ازاد
roll U چرخش گردش
rolled U چرخش گردش
twisting U چرخش بدن
rolls U چرخش گردش
compass swing U چرخش خط محوری
concentricity U دقت چرخش
conrotatory motion U چرخش همسو
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
angle of rotation U زاویه چرخش
Recent search history Forum search
2New Format
1لطفا بیاین دنبالمون
1popsicle
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1I am good with figures,how about you?
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com